رهبران غرب موافق هستند که دموکراسی مورد حمله قرار گرفته است. اینکه چگونه آنها می توانند از آن دفاع کنند، کمتر آشکار است

لوکاشنکو محکومیت گروه G7 از ثروتمندترین دموکراسی‌های جهان مبنی بر اینکه او «مهاجرت غیرقانونی» را در یک کمپین «تهاجمی و استثمارگرانه» سازماندهی می‌کند، رد می‌کند – همانطور که او اتهامات اتحادیه اروپا مبنی بر انتخاب مجددش به عنوان رئیس‌جمهور سال گذشته را رد می‌کند. ششمین دوره پنج ساله متوالی او، ساختگی بود.

در بخش اعظم این ماه، جهان شاهد بود که مهاجران خسته، برخی با کودکان کوچک و عمدتاً از خاورمیانه، در شرایط یخبندان به مرز جنگلی با اتحادیه اروپا وادار شدند و تحت فشار قرار گرفتند. خشم فزاینده آنها از عدم اجازه عبور در برخی مواقع هنگامی که آنها با پرتاب رگبار سنگ به سمت مرزبانان لهستانی فوران کردند و در نهایت به سمت آنها شلیک کردند.

ولادیمیر ماکی، وزیر امور خارجه لوکاشنکو، هفته گذشته در یک مصاحبه افشاگرانه با سی ان ان، روانشناسی تصمیم رئیسش برای حمله به مرزهای اروپا را افشا کرد. او مدعی شد: «بلاروس جنبه تاریک دموکراسی اروپایی را نشان داده است.

جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، موضوع اولیه دوره ریاست جمهوری خود را این بود که دموکراسی مورد حمله قرار گرفته است. او در ماه فوریه به یک حضار در آلمان گفت: «ما در یک نقطه عطف هستیم. ما باید نشان دهیم که دموکراسی هنوز هم می تواند برای مردم ما در این جهان تغییر یافته مفید باشد.

اما نحوه انجام این ماموریت چیزی است که هنوز باید به آن تسلط پیدا کند. بایدن در «اوایل» دوره ریاست جمهوری خود وعده برگزاری «اجلاس دموکراسی ها» را داده بود، این نشست قرار است ماه آینده برگزار شود، هرچند جزییات جزئی نیست.

اهرم بایدن در میان متحدانش رو به کاهش است، به دلیل گام های اشتباه دیپلماتیک مانند خروج بی نظم از افغانستان و پیمان امنیتی AUKUS با استرالیا و بریتانیا که فرانسه را به حاشیه رانده است. در همین حال، به نظر می رسد استبدادی هایی مانند لوکاشنکو و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، از این فرصت برای ایجاد تفرقه، دلسردی و ایجاد اختلاف در دموکراسی های نزدیک به خود، یعنی در اروپا، سوء استفاده می کنند.

زمانی که ماکی، وزیر امور خارجه بلاروس به سی‌ان‌ان گفت: «لهستان تمام قوانین حقوقی بین‌المللی و ارزش‌های دموکراتیک ممکن را نقض کرده است»، با نادیده گرفتن شیوه‌های خودکامه لوکاشنکو، مانند آنچه که برخی از دولت‌ها آن را «ربایش غیرقانونی هواپیمای هواپیما» محکوم کردند، منطق را برگرداند. هواپیمای مسافربری تجاری که به مینسک تغییر مسیر داد و یک فعال مخالف بلاروس که در هواپیما بود دستگیر شد.

گرگ بدبینانه گریه می کند، در حالی که عمداً تخلفات خود را نادیده می گیرد، راحتی است که خودکامه ها معمولاً برای پوشاندن ردپای خود از آن استفاده می کنند.

مهاجران قبل از ترک اردوگاه در مرز بلاروس و لهستان در منطقه گرودنو و رفتن به سمت گذرگاه مرزی لهستان در کوزنیکا در 15 نوامبر، وسایل خود را جمع آوری می کنند.

در ظاهر، اتحادیه اروپا که مدافع حقوق بشر است چگونه می‌تواند به مهاجران پشت کند و کمتر به آنها ماشین‌های آب پاش بزند؟ گروه‌های حقوق بشر از لهستان به دلیل ممانعت از دسترسی خبرنگاران به منطقه مرزی و به اتهام هل دادن مهاجرانی که با موفقیت از حصار سیم تیغ عبور کرده‌اند، به بلاروس انتقاد کرده‌اند.

این جنبه دلسوز دموکراسی است که برای حقوق بشر و نجابت ارزش قائل است، بایدن و دیگران از آن می ترسند که خودکامه ها از آن بهره برداری کنند. در مقطعی هفته گذشته، دولت لوکاشنکو پیشنهاد کرد که آلمان باید 2000 مهاجر را بپذیرد و بلاروس بقیه را مدیریت خواهد کرد.

به گفته وزیر امور خارجه لوکاشنکو، هم رئیس او و هم پوتین مرکل را به نوعی معامله تحت فشار قرار دادند. این رئیس جمهور پوتین بود که تلاش کرد به حل این بحران کمک کند. او با صدراعظم مرکل گفتگوهایی داشت، با رئیس جمهور لوکاشنکو گفتگو کرد و در نتیجه این گفتگوها، تماس های تلفنی مرکل و لوکاشنکو سازماندهی شد.

تنش در مرز لهستان و بلاروس در حال افزایش است.  در اینجا چیزی است که باید بدانید

جزئیات آن مکالمات هرچه که بود، مرکل و شرکای اتحادیه اروپا این حیله را دیدند و از بازی با توپ خودداری کردند. هورست زیهوفر وزیر کشور آلمان بعداً با قاطعیت گفت: “ما پناهندگان را نمی پذیریم. ما در مقابل فشارها سر تعظیم فرود نمی آوریم و نمی گوییم: “ما پناهندگان را به کشورهای اروپایی می بریم” زیرا این به معنای اجرای اصل این استراتژی موذیانه است. ”

به نظر می رسد که این “سمت تاریک دموکراسی اروپایی” نیست، همانطور که ماکی ادعا می کند، بلکه واقعیت اتحادیه اروپا را بررسی می کند که آن را دروغ های لوکاشنکو می داند.

اما آیا این برای لوکاشنکو و پوتین اهمیت دارد؟ البته که نه. آنها در ترکیبی از غرور و سردرگمی رشد می کنند، جایی که شک جایگزین یقین می شود، و به هم زدن هدف اخلاقی دموکراسی به خودی خود یک پیروزی است.

بهره برداری از دموکراسی

در حالی که بحران ساختگی – تا کنون – نتوانسته اتحادیه اروپا را تقسیم کند، اندکی از آنچه اتفاق افتاده است برای این دو خودکامه هدر می رود، زیرا به حمایت از حکومت نامشروع آنها کمک می کند.

برای مخاطبان خانگی آنها، ساخت نیمی از حقایق در مورد بدرفتاری ادعایی توسط مرزبانان و ماشین های آب پاش آنها کافی است تا برخی از مردم را گمراه کند تا تصور کنند طرف مقابل بهتر از آنها نیست.

لوکاشنکو از ارزش اصلی دموکراسی – شفقت – سوء استفاده می کند و از آسیب های مهاجران استفاده می کند تا قدرت اخلاقی اتحادیه اروپا را به آسیب پذیری تبدیل کند. ضعف واقعی اروپا، که به نظر می رسد او ارزیابی می کند، مرزهای فیزیکی آن نیست، بلکه اصول آن است.

اما صدمات زیانبار واقعی نیرنگ های لوکاشنکو بر قلب خود دموکراسی وارد شده است. برای مقابله با حمله او به دموکراسی، اتحادیه اروپا مجبور است موضع محکمی اتخاذ کند و 2000 مهاجر را طرد کند. این منطقی است، اما فقط اخلاقی مرزی است. به سمت سطح لوکاشنکو خم می شود و با آن افراد مستأصل به عنوان پیاده رفتار می کند.

این مسئله اغلب پیچیده است که بایدن از ما می خواهد تا با روشن کردن آنچه که دموکراسی در مبارزه پیش رو در خطر است بررسی کنیم.

در داخل اتحادیه اروپا، تأثیر اصلی دسیسه‌های لوکاشنکو این خواهد بود که خطر افزایش شبح مهاجران در مرز را حتی فراتر از واقعیت آزاردهنده از قبل موجود – وضعیتی که قبلاً به ناسیونالیسم پوپولیستی دامن زده است.

بایدن در سخنرانی تحلیف خود از کلمه دموکراسی پنج بار در مقدمه خود و 11 بار در کل سخنرانی خود استفاده کرد. هنگامی که در جایی صحبت می کرد که تنها دو هفته قبل از آن، اولین کودتای ایالات متحده در آن رخ داده بود، این در خط مقدم ذهن او بود.

بایدن با نگاهی به مرکز خرید پر پرچم واشنگتن، سخنانش در میلیون ها اتاق نشیمن و دفاتر مستبد در سراسر جهان پخش شد، هشدار داد: “ما دوباره آموختیم که دموکراسی ارزشمند است. دموکراسی شکننده است.”

از آن زمان حتی واضح‌تر شد که محاکمه‌های دموکراسی چه در ایالات متحده و چه در سراسر جهان هنوز به پایان نرسیده است. اکنون، رهبران باید سخنان خود را به عمل تبدیل کنند.