این عکاس اهل کارولینای شمالی که در طول سالها به دنبال نظرات حرفهای متعددی بود، معتقد است که دیدگاه سادهسازی شده از این اختلال متنوع و پیچیده مقصر بوده است.
او در یک مصاحبه تلفنی گفت: «به گذشته، او یک پرونده کتاب درسی بود. “اما او همه جعبه ها را بررسی نکرد.”
پسرش گراهام که اکنون 18 سال دارد، در نهایت به عنوان مبتلا به سندرم آسپرگر، یکی از طیف وسیعی از شرایط در طیف اوتیسم شناسایی شد. بریج معتقد است که تشخیص اشتباه او نشانه تأثیر کلیشههای گستردهتر و فراگیر بود – و مشکلات ما در صحبت آشکار و صادقانه در مورد این اختلال.
عکس پسر مری بریج، گراهام، در موزه لوور پاریس در سال 2016. اعتبار: مری بریج
او گفت: «در مورد اوتیسم ترس زیادی وجود دارد که مردم نمیخواهند آن را مطرح کنند. “آنها نمی خواهند آن را پیشنهاد کنند مگر اینکه فکر کنند 100 درصد درست است. آنها می گویند “اوه بچه شما فقط عجیب است” … اما من فکر می کنم این مایه تاسف است، زیرا هر چه زودتر بفهمید بهتر است.”
برخی از تصاویر بر علایق و استعدادهای خاص متمرکز هستند. ریکو سوژه جوان، که اسب سواری را به عنوان نوعی درمان آغاز کرد، در کنار یک اسب تصویر شده است. رمینگتون که اخیراً فارغالتحصیل شده است – که بریج در کتابش بهعنوان «نوازندهای پرشور که میگوید اوتیسم «توانایی خلاقیت و متمرکز ماندن» او را افزایش داده است» توصیف میکند – با چشمان بسته در حالی که در حال نواختن گیتار الکتریک است تصویر میشود.
اما عکاس همچنین به شدت از کلیشهسازی افراد اوتیستیک بهعنوان علایق وسواسی یا «نابغه» آگاه است. (او می نویسد: «بیشتر افراد اوتیستیک نابغه نیستند، اما هر کدام به روشی منحصر به فرد به دنیا می نگرند، اغلب در اصالت، عدم تظاهر و ترتیب دادن مجدد اولویت ها به دنیا می نگرند.») بنابراین، بسیاری از تصاویر او هر روز را به تصویر می کشند. صحنه ها: بازی در فضای باز، استراحت در خانه یا در آغوش گرفتن اعضای خانواده.
این عکاس گفت: «کلیشههای زیادی وجود دارد – و ممکن است در برخی از آنها حقیقتی وجود داشته باشد. “افراد اوتیستیک زمان زیادی را صرف ذهن خود می کنند… اما می توانند بسیار اجتماعی نیز باشند. و دوست دارند دوستان داشته باشند و بیشتر آنها دوست دارند با افراد دیگر تعامل داشته باشند.
آنها ممکن است نخواهند همزمان با افراد زیادی ارتباط برقرار کنند، یا ممکن است نخواهند با افرادی که به خوبی آنها را نمی شناسند ارتباط برقرار کنند. درست است، واقعی.”
میا، یک جوان اوتیستیک که عکسش روی جلد کتاب بریج دیده می شود. مادرش می نویسد: “او بسیار باهوش است، حافظه ای عالی دارد و عاشق فن آوری، علم و گلف است.” اعتبار: مری بریج
بریج در مقاله ای با عنوان «سیاره اشتباه» که به عنوان مقدمه کتاب او عمل می کند، نوشت: «برای من شگفت انگیز است که گراهام در میانه کشتی های بسیار پر فراز و نشیب بسیار متفکر به نظر می رسد. زودگذر بود… (و) او می گوید که احتمالاً در فکر حرکت بعدی خود بوده است.»
مکالمات در حال تکامل
بریج گفت، فراتر از مشکلات معمول عکاسی از کودکان، کار با سوژه های اوتیسمی چالش های منحصر به فردی را نیز به همراه داشت. به این ترتیب، او جهت کمی به آنها داد و تنظیماتی را انتخاب کرد که در آنها راحتتر بودند — اغلب در فضای باز، زیرا او فقط با نور طبیعی عکس میگیرد.
او توضیح داد: “سطح اضطراب آنها می تواند بسیار بالاتر از بسیاری از افراد باشد.” با من، یک غریبه، که می آید و عکس می گیرد، فقط می خواستم تا آنجا که ممکن است برای آنها راحت باشد — تا بتوانند خودشان باشند.
خاطرات او از این پروژه مملو از لحظات دوستداشتنی از صراحت است، سوژههای جوان او گاهی اوقات چیزی را که او آن را «خلع سلاح» میخواند نشان میدهند. یکی از دخترها، وقتی از او پرسیدند که نظرش در مورد پرترهاش چیست، به سادگی پاسخ داد: “خسته کننده است.” (با وجود این، عکس مورد نظر انتخاب نهایی بریج را رقم زد.)
این عکاس مینویسد که جامعه اوتیسم امیدوار است جامعه بتواند «از «آگاهی اوتیسم» به «آگاهی، پذیرش و توانمندسازی اوتیسم» تکامل یابد.» و علاوه بر تصاویر، کتاب او همچنین شامل مشارکتهای مکتوب سوژهها و خانوادههایشان است.
یکی از تکان دهنده ترین آنها نامه ای است که یکی از سوژه های بریج، ویل، پس از فارغ التحصیلی از کالج به خانواده و دوستانش نوشت. او نوشت: «این یک سواری بسیار طولانی و گاهی اوقات بسیار دشوار بوده است. من از این موضوع غافل هستم که اعتراف نکنم که مبارزه با سالها اوتیسم و من بودن من برای هر کسی که مرا میشناخت، بهویژه مادرم، آسان نبود.»
بسیاری از عکس های بریج در طبیعت گرفته شده اند، مانند این تصویر از سوژه او جاشوا در حال بالا رفتن از درخت. اعتبار: مری بریج
در واقع، بریج از والدینی ستایش می کند که مانند او خود را در آنچه او «دنیای اوتیسم» می نامد غوطه ور کرده اند تا دیدگاه های منحصر به فرد فرزندانشان را بهتر درک کنند.
او گفت: «من میتوانم بگویم یکی از مهمترین چیزها، برای من، نحوه برخورد والدین با داشتن فرزند معلول بود، بهویژه آنهایی که معلولیت واقعاً جدی بود. «واقعاً شگفتانگیز بود که دیدم آنها نگاه خود را به جهان و آنچه قبلاً به عنوان اولویتها در نظر میگرفتند تغییر میدهند.
او در پایان گفت: «افراد اوتیسمی چیزهای زیادی برای ارائه دارند. “و اگر آنها را بیشتر درک کنیم و بگذاریم خودشان باشند – اگر آنها و شخصیت اوتیستیک آنها را بپذیریم و به آنها احترام بگذاریم، برای همه ما مفید خواهد بود، به طوری که آنها مجبور نباشند احساس کنند که باید تظاهر کنند که این کار را نمی کنند. اوتیستیک باشید.”