الکس کاپری، پژوهشگر بنیاد هینریچ، گفت: «اندازه مطلق بازار سهام و اوراق قرضه چین که عملاً استفاده نشده است برای مؤسسات مالی بزرگ جهان غیرقابل مقاومت است، به ویژه از آنجایی که پکن بالاخره به آنها اجازه می دهد تا صندوق های مشترک با مالکیت کامل را اداره کنند.
چین دومین بازار بزرگ جهان برای سهام و اوراق قرضه است. اما این تا حد زیادی توسط خارجی ها استفاده نشده است سرمایه گذاران: طبق داده های بورس و بانک مرکزی، دارایی های بین المللی حدود 5 درصد از بازار سهام 14 تریلیون دلاری و کمتر از 4 درصد از بازار اوراق قرضه خشکی 17 تریلیون دلاری را تشکیل می دهند.
برندان آهرن، مدیر ارشد سرمایه گذاری برای کران شارز، یک شرکت مدیریت دارایی متمرکز بر سهام و اوراق قرضه چین، گفت: چین یک فرصت رشد قابل توجه برای شرکت های خدمات مالی جهانی است.
وی افزود: بازارهای توسعه یافته مانند ایالات متحده و اروپا بسیار رقابتی و بالغ هستند که منجر به فشرده سازی کارمزدها و کاهش فرصت ها شده است. اما “بازارهای چین نسبتاً جوان هستند.”
گسترش با وجود عدم قطعیت
نفوذ قابل توجهی برای این بانک ها حدود دو دهه پس از پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی و قول باز کردن بخش مالی خود صورت می گیرد.
اشتیاق بانکهای جهانی و مدیران دارایی نیز با خطراتی همراه است، زیرا عدم اطمینان در مورد فضای سیاسی و نظارتی چین – و همچنین افزایش تنشهای پکن با سایر کشورها وجود دارد.
کریگ سینگلتون، یکی از همکاران چینی در بنیاد دفاع از دموکراسی ها، با اشاره به این موضوع گفت: «به طور کلی، این حس وجود دارد که شی ممکن است برخی از لفاظی های تهاجمی تر خود را پس از کنگره بیستم حزب امسال تعدیل کند، زیرا موقعیت سیاسی خود را تضمین کرده است. به این انتظار گسترده که شی از یک گردهمایی سیاسی مهم برای تثبیت سومین دوره تاریخی ریاست جمهوری استفاده خواهد کرد. اما بزرگترین خطر این است که او برعکس عمل کند.
به دلیل تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی، بهویژه به دلیل اتهامات مربوط به نقض حقوق بشر در منطقه غربی سینکیانگ، تعدادی از کسبوکارهای غربی درگیر جنجالهایی در چین شدهاند.
فشار در خانه
به گفته کاپری، تصمیم چین برای اجازه دادن به شرکتهای خارجی بیشتر به این کشور «با هدف جبران خسارتهای جانبی در جامعه بینالمللی» است، او افزود که اجازه دادن به شرکتهای غربی برای تصاحب سهام بزرگتر در چین به پکن «اهرم فشار» بر واشنگتن و بروکسل میدهد. .
او گفت: «این باعث افزایش تنش بین شرکتهای بزرگ مالی در آمریکا و اروپا و دولتهای داخلی آنها خواهد شد.»
با این حال، به نظر میرسد پتانسیل پولسازی در چین بیشتر از هر دردسر سیاسی باشد.
سینگلتون گفت: «در حالی که چین با بادهای معکوس اقتصادی بزرگی مواجه است، این کشور پیشبینیهای نزولی در گذشته را زیر پا گذاشته است.
وی افزود: به عبارت دیگر، بانک های غربی تحت عنوان تنوع پرتفوی بازی طولانی را انجام می دهند.
انگیزه چین
و حتی در شرایطی که پکن کنترل خود را بر بخشهایی از اقتصاد خود تنگ میکند، دلایلی وجود دارد که این کشور مشتاق است صنعت مالی خود را به روی سرمایهگذاران خارجی باز کند.
پیروی دقیق چین از استراتژی «کووید صفر» و انزوای آهسته خود از بسیاری از نقاط جهان نیز برای دور انداختن این کشور کافی نبوده است. سال گذشته، فانگ شینگهای، نایب رئیس کمیسیون تنظیم مقررات اوراق بهادار چین، بارها در مورد اهمیت باز کردن صنعت خدمات مالی و استفاده از سرمایه جهانی و تخصص مالی صحبت کرد.
سینگلتون گفت: «یکی از ویژگیهای اصلی حزب کمونیست چین، سازگاری و عملگرایی آن بوده است.
وی اضافه کرد که چین درک می کند که باید دسترسی به بازارهای خارجی، فناوری و سرمایه را حفظ کند و این امر مستلزم همکاری مستمر با شرکت های غربی است.
سینگلتون گفت: «به عبارت دیگر، حکچ باید برای بقای خود یکپارچه شود، به این معنی که نمیتواند به طور کامل از هنجارها یا سیستمهای موجود جهانی اجتناب کند، حتی اگر سعی میکند آنها را مطابق با نیازهای پکن تغییر دهد».